اولش کجا بودم؟

ساخت وبلاگ
یک نفر باید برود به دختر روستایی طبقه پایین بگوید باباجان فردا شهادت است مثلن‌ها. حالا اگر یک دفعه ضبط هیتاچی دوبانده قدیمی تو با دستکاری مهندس بیسواد توی خانه درست شده قرار نیست که همه نوار کاست‌های 30 سال پیشت را بیاوری بگذاری و دانه دانه همه را گوش بدهی! اما دختر روستایی طبقه پایین گوشش به این اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 141 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 21:59

ای آنکه با بوسیدنت خشکیده شد زاینده‌رود دشت کویر و لوت هم ای ناقلا کار تو بود؟ اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 165 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 6:48

خب روشنفکران گرامی، دغدغه‌مندان کنسرت و ربنای استاد! دلواپسان بسته شدن سفارت فیلان  بهمان و کنسل شدن سفر خارجه! برطرف کننده‌های سایه جنگ و پدیدآورندگان امنیت! حالا اجازه میدین مدافعان حرمو بفرستیم یکم جلوتر از تهران بجنگن؟ مثلا عراق یا سوریه؟ یا همین‌جا وسط بهارستان خوبه؟ اجازه داریم یه کم جلوتر ا اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 147 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 7:22

باید مهمان بشید این درس رو من هنوز ارائه ندادم!  + آقایون، خانوما، باهوشا! کم‌ذوقا! این بالایی لینکه بوخودا:/ اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 179 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 8:21

دیشب خواب دیدم یه مزرعه دارم. بعد کلی از این بلاگرا می‌اومدن از مزرعه من رد بشن! بعضیاشون هیچ اهمیتی بهم نمی‌دادن. یعنی منو که می‌دیدن فقط نیازاشون رو می‌گفتن مثلا آب معدنی‌ای می‌خواستن، بنزین‎شون تموم شده بود یا راهو گم کرده بودن و اشتباهی رسیده بودن به مزرعه و خلاصه من براشون فقط  جواب یه سوال آ اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 164 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 8:21

شما شاید یادتون نیاد. اما یه شعری داشتیم تو کتاب فارسی که اسمش بود ما همه اکبر لیلا زادیم. خیلی هم تراژیک بود. در راستای پست قبلی عده زیادی اومدن گفتن بابا تخیل، بابا ضمیر ناخودآگاه، بابا کلاه، بابا مزرعه‌دار، بابا مو قشنگ!، بابا جنس خوب، بابا متاع!، بابا رویاپرداز و بابا حدیث میر امینی تو خواباش اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 189 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 8:21

رضا خان هم اگر می‌دید با چادر چه زیبایی

جهان پر می‌شد از قانون چادرهای اجباری

     مجید ترکابادی                

+ اینجور پست‌ها مخصوص محمدحسین بود. نیست. قدغنش کردن! امان از دلبرهای تمامیت‌خواه!  

اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 122 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 8:21

بعد 11 سال انتقام گرفتی!

اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 157 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 8:21

اِللا جایی که از همه چیز خسته شده بود دست به دعا برداشت و از خدا خواست: «یا عشق را یادم بده یا ناراحت نشدن از نبود عشق را» اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 120 تاريخ : چهارشنبه 3 خرداد 1396 ساعت: 1:55

"عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته. نپرس که آیا باید در پی عشق الهی باشیم یا عشق مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی، یا عشق جسمانی؟ از تفاوت‌ها تفاوت می‌زاید.  حال آنکه به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش، یا بیرونش هستی، در حسرتش."

اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 3 خرداد 1396 ساعت: 1:55

مامان و آبجی کوچیکه رفتن دکتر. به خاطر زانوهای مامان. هر ماه میره و کلی قرص و آمپول گرون و تزریق و فایده چندانی هم نداره. ولی خب حداقل سرپا نگهش داشته. مامان تمام دنیاس. تو خونه تنها ول می‌چرخم از پله‌ها می‌رم پایین و می‌پیچم تو آشپزخونه در یخچال رو باز می‌کنم و یخچال با زبون بی‌زبونی ناله می‌کنه که به خدا از دو دقه قبل کسی خونه نبوده که چیزی بذاره تو شکم من! تو رو جدت اون درو ببند! نمی‌بندم! نگاه می‌کنم به چندتا سیب و یه دونه پرتقالی که مونده تو جا میوه‌ای. بعد در فریزر رو باز می‌کنم و تو کش اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 242 تاريخ : چهارشنبه 3 خرداد 1396 ساعت: 1:55

مشکلات تورم دل من حل نمی‌شود این مِهرها بدون تو مَسکن نمی‌شود ما پای صندوق رأی و تو پای تخت با رأی ما که تخت سبا گم نمی‌شود باید سُقُلمه زد به همه خواب مانده‌ها این شهر بی‌پوسترِ رخِ تو، بم نمی‌شود فردا که هر کسی به دلی رأی می‌دهد من هم، دلم، دروغ چرا، تنگ می‌شود! بازم ردیف و قافیه را من به هم زدم از خَبط من که راه غزل گم نمی‌شود یک روز در میان همین بیت‌های گنگ انگشت هر دوتایی‌مان رنگ می‌شود بعدش دگر چه نیازی به دور بعد؟ گفتی خدا یکی، یار ولی چند می‌شود؟ هر کس برای نفع خودش چون کنار رفت والله که اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 129 تاريخ : چهارشنبه 3 خرداد 1396 ساعت: 1:55

میگن یکی از بدترین عذاب‌هایی که تو جهنم هست یه اتاقیه که توش یه میز بزرگ گذاشتن. روی میز پر از غذاهای خوشمزه است. از چلو کباب و جوجه و قورمه سبزی مامان پز بگیر تا آش رشته و پیتزا و پاستا و خلاصه هر چیزی که فکرش رو بکنین. بعد همه اون بدبختایی هم که دور میز نشستن نه قاشق بلند دارن نه دستاشون بسته است. اتفاقا قاشق‌هاشون هم اندازه و خوب و مناسبه. اونا فقط زیر قسمت چپ زبون‌شون آفت زده:/ اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 180 تاريخ : چهارشنبه 3 خرداد 1396 ساعت: 1:55